امروز بابا صبحانه دارد...

ساخت وبلاگ

پدر سیلی محکمی به صورت پسر زد و گفت:

مگه این شام چه عیبی داره که لب نمی زنی؟

پسر در حالی که به نون و پنیر و مقداری سبزی چشم دوخته بود

از پای سفره به گوشه ای خزید و سر به بالین نهاد.

صبح فردا وقتی غذای پسر در بقچه پدر جای می گرفت

پسرک دانست

امروز بابا صبحانه دارد، چشمانش از شادی تر شد!

عشق...
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید saeednoori بازدید : 207 تاريخ : يکشنبه 21 مهر 1392 ساعت: 21:56